حسین وحیدی

۸ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

The old man and the sea

 

پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی

 

( حتما گوش کنید )

Ludwig van Beethoven Symphony No.5 in C minor Op. 67 I. Allegro con brio

 

علی : لامصب هر بار اینو گوش میدم حس میکنم دو نفر باهم بحث میکنن

من : سرنوشت و قهرمانی

 

اولین چیزی که بعد از ( در حین ! ) خواندن پیرمرد و دریا به ذهنم رسید موومان اول سمفونی پنجم بتهوون بود ، بعد از اون دیالوگ بالا به یادم آمد که شبی در کتابخانه فنی ، بین من و علی {امیری مقدم} رد و بدل شد. از آنجایی که خیلی در خور موضوع میدانم ، این موومان بتهوون را تقدیم میکنم به سانتیاگو ، پیرمرد دریا.

 

پ.ن : دیگر تاکید نکنم ! "و" به عمد در " پیرمرد دریا" دیده نمیشود.

 

پ.ن 1 : اگر بخاطر روزبه {یزدانپناه} عزیز نبود تا مدت ها سراغ این کتاب نمی رفتم.

 

پ.ن 2 : این پست در واقع بازنشر پست من در اینستاگرام بود ، از اونجایی که برای وبلاگ احترام بیشتری قائل هستم ترجیح میدم در وبلاگم هم باشد. ( پست اصلی در اینجا )

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۰۴
حسین وحیدی

بوف کور اثر صادق هدایت

The blind owl by Sadegh Hedayat

The Blind Owl cover

بوف کور زیبا ترین رمانی است که تا بحال خوانده ام.

خواندن ادامه این مطلب قطعا باعث لو رفتن داستان و نقد داستان می شود, اگر رمان را نخوانده اید, اول آن را بخوانید.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۰:۲۹
حسین وحیدی

قمار باز نوشته فئودور داستایوسکی

The Gambler by 

 

 

 

اولین تجربه ترن هوایی ام را فراموش نمیکنم , ارتفاع و افت و خیز های مسیر را میدیدم اما خیالم از وسیله ای که بر آن سوارمیشدم هم آسوده بود و شاید همین شجاعت تجربه را به من داد. حدود 30 ثانیه اول که اتاقک ترن آرام آرام به بالا کشیده میشد طولانی گذشت و هر لحظه اضطراب یا شاید هیجان را بیشتر میکرد اینجور زمان ها هست که ریتم نفس کشیدن از یاد آدم میرود و به زور اکسیژن کافی به بدنمان میرسانیم.اما مسئله ای که ذهن را مشغول میکند چیز دیگری ست, سقوط...

100 صفحه اول قمارباز حکم این 30 ثانیه را دارد.و بعد سقوط. اما سقوط کدام شخصیت داستان ؟ جواب سوال با ماهیت قمار رابطه نزدیکی دارد.

 

بعد از آغاز سقوط تنها چیزی که احساس میکنید هیجان و خطر است اما در قمارباز سراسر انزجار.

 

بنظرم داستایوسکی به خوبی به هدفش در این رمان رسید. اما من هم عقیده دارم در نوشتن کتاب کمی شتاب کرده است و از این باب در بعضی قسمت ها کیفیت پایین آمده یا حتی غیر واقعی می نماید. اگر به اینها مشکلات نسخه فارسی را اضافه کنیم میشود تمامی مشکلات .

 

ترجمه این اثر از جلال آل احمد است و من از این نسخه شکایت هایی دارم اما انگشت اتهام را به سمت آل احمد نمیگیرم چرا که بنده خدا اگر کمی بیشتر عمر میکرد میتوانست ترجمه اش را به گونه ای تغییر دهد که بعد از حذف بعضی قسمت ها ناقص ننماید.در اصطلاح دیوار مقصر است !

با این تفاسیر اصلاحی بر این ترجمه لازم است.

 

در آخر این کتاب را خواندنی میدانم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۳ ، ۲۳:۱۱
حسین وحیدی

سفر به اعماق زمین نوشته ژول ورن

Journey to the Center of the Earth from jules verne

شجاع باش و قدر داشته هایت را بدان. منظورم را فهمیدین؟ پس دیگر لازم نیست کتاب را بخوانید :)

جالب است که ژول ورن کلا از 4 المان برای شخصیت هاش بهره گرفته.آکسل,پروفسور لیدن براک, هانس و بقیه !هانس شخص شجاع و ثابت قدم داستان هست و لیدن براک شخصیت کنجکاو و یکدنده و تصور اصلی ژول ورن از یک پروفسور است و در آخر آکسل به عقیده من نمود احساس داخلی خواننده است در طول داستان تا خواننده برای غرغر هایش همدمی داشته باشد !

وجود آکسل از آن جهت اهمیت دارد که برخی مسایل سفر به اعماق زمین پشتوانه علمی ندارد.

اگر ژول ورن این کتاب را سال 1970 به بعد نوشته بود میگفتم موضوعی مناسب برای یک فیلم سرگرم کننده است و قصد نویسنده را هم همین میدانستم اما اینطور نیست. تنها هدفی که برای نوشتن این کتاب میتوانم متصور شم انگیزه ژول ورن به ترغیب در تولید علم و استفاده از خلاقیت و شجاعت فردی در راستای شناخت و ابداء است.

کتاب را مفید نمیدانم.ضمن اینکه سبک آثار ژول ورن باب میل من نیست.

 

 

پ.ن: 

beginning+ middle+end

character gained experience

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۳ ، ۱۵:۱۴
حسین وحیدی

سلام.

 

سومین جشنواره کتابخوانی

 

بار اول هست که قصد دارم امتحان کنم.

 

موفق باشید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۰۲:۵۵
حسین وحیدی

آس و پاس در پاریس و لندن از جورج اورول                                                            

George Orwell : Down and Out in Paris and London                                                          

                   

خواندن آس و پاس ارزش داشته هایم را برایم پاک کرد از اول نوشت و زیاد کرد. بعد از چند صفحه خواندن کتاب متوجه شدم حرف حساب نویسنده چیست و بالاخره بعد از انتظار و کمی نق نق کردن در طول کتاب , نویسنده قسمتی از حرفش را بیان کرد.

 من گفتم : « من با این نظر مخالفم; اگر از کسی پولش را بگیرند از آن هنگام او تبدیل به یک موجود بی مصرف و بیکاره می شود»

- نه همیشه هم چنین نیست. اگر آدم همت والایی داشته باشد می تواند همیشه به شیوه خودش زندگی کند. اینکه آدم فقیر یا ثروتمند باشد شرط فکر کردن نیست.


چیزی که باعث شد نویسنده حدود 180 صفحه بابت این مکالمه صبر کند کاملا قابل درک هست.این دیدگاه به محض دیدن یک گدای بیکار که هرجور که شده است میخواهد شما را راضی کند کمکی به او بکنید از بین می رود. با خود میگویید این متکدیان خیابانی آستین بالا نمیزنند تا کاری بکنند و یک مشت تنبل هستند که گدایی را به کار کردن ترجیح میدهند.

نویسنده 180 صفحه را برای همین مینویسد.خوانده را به دنیای آس و پاس ها میبرد و مشقت زندگی آنها را توصیف میکند. حتی برای سختگیر ها هم ثابت میکند گدایی ساده تر از بسیاری از شغل ها نیست و حتی از نظر ماهیت "کار کردن" و "زحمت" و همچنین "زیان کار" جزو شغل های سخت به حساب می آید. صرف این موضوع که ما هدف گدایی را بی بازده و بی هدف و غیرضروری مفید طلقی میکنیم و نمیپسندیم باعث نمیشود کار پرمشقتی به حساب نیاید.کار هایی مانند پادویی هم بی بازده است.

هتل مثلا شیک و مجلل جایی ست که در آن صد نفر کار پر زحمت را تحمل میکنند تا دویست نفر برای چیزی که به راستی به آن یازی ندارند , پول های زیادی را به مصرف برسانند که سرانجام این پول ها یک ویلای ساحلی برای صاحب هتل است و هیچ برای بقیه.

زمانی که نویسنده شغل هایی مانند ظرفشویی را از نزدیک توصیف میکند , شغلی که در روز 17 ساعت از زمان شخصی را صرف شست و شوی و کارهایی که در نتیجه یک هدف بیهوده بوجود آمده است میکند, میتوانید به راحتی باور کنید که کار های پرزحمت و طولانی که قدرت تفکر را از انسان میگیرند برده داری امروزی هستند.

نویسنده تا پایان کتاب راه حل فعلی ( زمان نگارش کتاب ) دولت را برای آس و پاس ها ناقص و حتی تشدید کننده نشان میدهد. تاسیس نوانخانه ها با قوانینی که فقط برای سر باز زدن از پذیرش بیکاره ست. این شیوه , زندگی و حتی اداره زندگی بیکاره هارا به شکلی جبری تغییر میدهد که در آن بیکاره ها از اراده خود سودی نمیبرند; در حالی که پویا بودن آن به نفع همه است. با این شرایط بیکاره ها در منجلابی گیر میکنند که هویت انسانی آنها را گرفته و به موجوداتی که فقط نفس میکشند تبدیل میکند.

من 3 اشکال به این کتاب وارد دیدم که از این تعداد تنها یکی به نویسنده برمیگردد و آن دو مربوط به مترجم است.

اولا من فصل 32 را بسیار بی ربط به موضوع کتاب میدانم و حتی نویسنده هم این اعتراف را میکند :" اینها مقداری یادداشت هستند که من به صورت تصادفی ذر انجا آوردم"

گرچه موضوع برای خود من جذاب است اما آوردن آن در کتاب بسیار بی مناسبت بود حتی اگر موضوع آن را با ارفاق " تاثیر طبقه ولگردان و بیکاره ها در تغییر معنای کلمات توهین آمیز و یا سوگندی " بدانیم.

مشکل بعدی ترجمه اشتباه نام کتاب است " آس و پاس های پاریس و لندن" در حالی که به وضوح با نام اصلی مغایر است.درواقع جورج اورول نوشته اش را خاطره میداند. با توجه به این موضوع "آس و پاس در چاریس و لندن" منطقی است و نیازی به تغییر نیست. :)

واژه ای که در طول کتاب من را آزار میداد استفاده از "ظرفشور" به جای "ظرفشوی" بود که تا آخر ترجمه هم مشخص نشد مترجم در کدام تیم است !

( مترجم این نسخه : زهره روشنفکر )

 

 

پ.ن : کتاب را به پیشنهاد امیرگوهرشادی خواندم و بسیار خشنودم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۳۶
حسین وحیدی

تعبیرهای بی خوابی از سید فواد توحیدی

کتاب شامل 30 غزل از فواد توحیدی است.در طی خواندن کتاب 25 مرتبه به خودم گفتم : " ببین ! میتوانی همین الان ولش کنی...هیچ کس تو را مقصر نمیداند ! " .5 غزل در آن بی آبی کتاب لب تشنه خواننده را تر میکرد.شاید همین ها بود که باعث شد تا پایان کتاب را بخوانم.

مشکل اصلی کتاب از نظر من به عنوان خواننده این بود که غالبا مفهموم اشعار گنگ و گم بودند. شاعر نمیتوانست منظور خودرا برساند شاید هم میپنداشت چنین کرده.در آغاز کتاب شاعر از قافیه و ردیف های ساده ای استفاده میکرد که یک شک قوی در خواننده ایجاد میکند که شعر مفهوم عمیق و پنهانی دارد.اما بنده هرچه بیشتر گشتم کمتر یافتم.

غزل های آغازین بیشتر این حس را القا میکرد که شاعر به دنبال دو گوش مفت است ! گاهی تا حدی پیش میرفت که من خودآگاه باخود میگفتم پس کی میشود شاعر بی خواب ما بخوابد ؟!

بعد از آخرین غزل ,خلاف عادت, به سرعت کتاب دیگری -سه کتاب:مهدی اخوان ثالث- را آغاز کردم گویی دست از تعبیرهای بی خوابی شستم .درحال حاضر (امکان دارد زمان خواندن شما غایب) چنان با سه کتاب انس گرفته ام که نمیخواهم تمام شود.

برای جمع بندی, تاکید میکنم که این کتاب اصلا و ابدا ارزش خواندن ندارد و یکی از بیشمار کتاب های زرد شعر است که متاسفانه در هر کتابفروشی در لابه لای کتاب های غنی پنهان شده اند.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۲۶
حسین وحیدی

1984 از George Orwell                                                                                                                      

چند روزی هست که خواندن این کتاب را تموم کردم . اما به خودم کمی فرصت دادم تا احساساتم فروکش کند بعد بنویسم.ماهیت اصلی کتاب یک اتوپیا منفی هست.روند داستان رامیشود به 3 قسمت تقسیم کرد همونطور که نویسنده انجام داده است. قسمت اول توصیف فضای تاریک جامعه و شدت اختناق است در قسمت دوم در عین ناباوری خوی حیوانی صفات والای انسانی را آزاد میکند و شجاعت جولان به آن میدهد بعد از این امیدواری بلافاصله قسمت اصلی حکومت حزب و این کتاب آغاز میشود,سلب هویت.

این رمان از آن نوع آثار ادبی است که دایره لغات را غنی میکند.بارها و بارها به کلماتی برمیخورید که برایتان جدید است ولی معرف عملی هستند که مدت ها از تولدشون میگذرد.کلماتی مانند «دوگانه باوری» , «سفیدسیاه» ,  «جرم فکری» , «جرم چهره»  که در این بین دوگانه باوری کلیدی ترین منظور نویسنده در کل کتاب است.من شمارا برای فهمیدن معنای دوگانه باوری به خواندن کتاب دعوت نمیکنم بلکه برای درک چگونگی به واقعیت پیوستن این تعریف به خواندن کتاب دعوت میکنم.دوگانه باوری به این معناست که فرد به طور همزمان در یک مورد خاص دو عقیده متضاد داشته باشد و هردو را نیز بپذیرد.این فرآیند باید آگاهانه باشد در غیر اینصورت نمیتواند با دقت کافی انجام شود.اما در عین حال باید ناآگاهانه باشد وگرنه احساس خطا , احساس گناه را به همراه می اورد.

موضوعی که در این کتاب خواننده را متعجب میکند این است که چگونه نمود خارجی "واقعیت" قابل تغییر است و حتی "حقیقت های ذهنی" که نمود خارجی ندارند میتوانند تغییر کنند.

لحن نویسنده به عنوان راوی در طول داستان به اندازه کافی انذار دهنده است.

در آخر یک شوخی از طرف یکی از کاربران GoodReads.com برای درآمدن این نوشته از خشکی در ادامه مطلب می آورم که البته فقط جنبه فان دارد !

پ.ن : لینک هایی اضافه کردم . با تشکر از امیرگوهرشادی بابت ایده و کپی رایت . :)

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۷
حسین وحیدی